جدول جو
جدول جو

معنی نخاله کوبی - جستجوی لغت در جدول جو

نخاله کوبی
(نُ لَ / لِ)
عمل نخاله کوب. رجوع به نخاله و نخاله کوب شود
لغت نامه دهخدا
نخاله کوبی
عمل نخاله کوب
تصویری از نخاله کوبی
تصویر نخاله کوبی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خال کوبی
تصویر خال کوبی
خال کوبی، خال یا نقش و نگاری که با یک مادۀ رنگی و سوزن در پوست بدن ایجاد می کنند، کبودی، وشم
فرهنگ فارسی عمید
(نُ لَ / لِ)
عمل نخاله گوی. رجوع به نخاله گوی و نخاله شود
لغت نامه دهخدا
(دَ کُ)
هرزه و بی معنی گوی. (آنندراج). مقابل زبده گوی و نغزگوی و گزیده گوی:
بودی نخاله گوی دم از مدح شه زدی
خود را دقیقه سنج و سخن بیز میکنی.
ظهوری (از آنندراج).
رجوع به نخاله شود
لغت نامه دهخدا
عملی است که بدان بشرۀ آدمی را نگارین کنند بصور گلهاو یا حیوان و یا حروف، و آن بوسیلۀ آجیدن بشره با سوزن و نیل پاشیدن بجای آجده باشد، کبودزنی، وشم
لغت نامه دهخدا
نابیخته کوب آنکه نخاله گچ وآجرباقی مانده رادرهم کوبد، آلت کوبیدن نخاله کلوخ کوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخاله گویی
تصویر نخاله گویی
عمل نخاله گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخاله گوی
تصویر نخاله گوی
هرزه گوی
فرهنگ لغت هوشیار